سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دستهای ناپیدا


تعداد بازدید

v امروز : 2 بازدید

v دیروز : 5 بازدید

v کل بازدیدها : 75276 بازدید

مطالب قبلی

87/4/13 :: 10:50 صبح

    سلام !

    باز هم بعد از یه غیبت دیگه اومدم ؛ اما این دفعه صغری !

    ببخشید دیگه ... پیش میاد

    خب بریم سر خاطرات مستر همفر ، کجا بودیم ؟

    آها ، رسیدیم به اونجا که همفر بعد از یک ماموریت طولانی به کشورش ( بریتانیا) برگشت تا اطلاعات به دست آمده از اسلام و مسلمین رو در خدمت مافوق هاش قرار بده .

   همین موقع ها بود که والده ی محترمه تصمیم گرفتن برای شازده پسرشون آستین بالا بزنن و از اونجا که عقد دخترعمو و پسرعمو .... ماری خانم ( دختر عموی عزیز ) رو به عقد مستر همفر در آوردن

   و درست تو زمانی که همفر وظیفه شناس برای دیدن فرزندش روز شماری میکرد ،‏از طرف وزارت مستعمرات بهش خبر دادن که یه ماموریت دیگه باید بره ،‏ و این دفعه به عراق ...

   و اما ادامه ی ماجرا از زبان خود همفر؛

 

   عراق سرزمینی بود که ازمدتها قبل در تحت استعمار حکومت عثمانی درآمده بود و یکی ازمستعمرات عثمانی بحساب میامده ، البته پیش آمد این سفر برای من تاسف بار بود زیرا خیلی مایل بودم فرزندم را ببینم و بعد به مسافرت بروم ولی وظیفه میهنی من ، عشق به مقام و ‏شخصیت و شهرت وعواطف همسر دوستی وفرزند پرستی را تحت الشعاع قرار داده بود، لذا به مجرد صدور فرمان از ناحیه وزارتخانه من هم بدون درنگ برخلاف خواهش و اصرار همسر جوانم ماموریت تازه را پذیرفتم ، و روزی که از او جدا شدم اشک وآه او سخت مرا  آزرد ،  قیافه غمنده و پژمرده اش مرا گریان ساخت، از من خواست که مرتب نامه بنویسم تادر پرتو دست خطم خاطره طلائین این چند ماه زندگی برای اوتجدید شود ، این خواسته او آنچنان محرومانه بود و در کانون قلبم انفجار ایجاد کرد که نزدیک بود از این سفر و ماموریت منصرف شوم، ولی عواطف خودم را افسار زدم با همسرم خداحافظی  کردم  و به ‏وزارتخانه رفتم و راهنمائی های لازم را از آنجا گرفتم و براه افتادم . بعد از شش ماه که در راه بودم به  بصره  که  یکی ازشهرهای عراق است ، رسیدم .
‏   بصره  یک شهر عشایری است و اهالی آن از سنی و شیعه وعرب و ایرانی تشکیل یافته ، البته یک جمعیت اندکی هم مسیحی در آنجا است .
   ‏درعمرم اولین مرتبه بود که دراین شهر به ایرانی وشیعه برخورد می کردم . 
 
بد نیست که توضیحی درمعرفی شیعه و سنی یادآور شوم ، شیعه عبارتند از آن مسلمانانی که به علی بن ابیطالب (ع) داماد پیغمبر اسلام (ص) و شوهر دختوش فاطمه (س) منسوب اند، علی (ع) علاوه بر این نسبت پسرعموی پیغمبرهم بود ، و شیعه می گوید : که پیغمبر (ص) علی (ع) را بعنوان جانشین بعد ازخود تعیین کرد، وعلی (ع) یازده فرزندش یکی پس از دیگری  جانشینانه پیغمبر (ص) هستند.
   ‏و من گمان میکنم که حق با شیعه باشد ، زیرا برحسب آنچه که از مطالعات من نسبت به تاریخ اسلام برمن ثابت شده علی(ع) یک سلسله امتیازات ذاتی داشت ، که دربین مسلمانان فقط شایسته قیادت و رهبری ملت بود، ونسبت به حسن (ع) وحسین (ع) هم خود اهل سنت اقرار دارند که پیغمبر(ص) درمورد آنها گفته ( حسن(ع) ‏و حسین (ع) هردو امامند). 
   ‏ولی من شک داشتم که فرزندان نه گانه ازنسل حسین (ع) را هم آیا محمد (ص) بعنوان جانشین خود تعیین کرده ؟*
( ادامه دارد ... )

 

* برحسب اقرار اهل سنت تعیین ومعرفی عموم ائمه دوازده گانه شعیه  از طرف پیغمبر(ص) بوده است ،  شیخ  سلیمان حنفی درکتاب یتابیع المود صفحه 440 از کتاب فرائدالسمطین  شیخ الاسلام حموینی شافعی از ابن عباس نقل کرده که روزی دانشمندی یهودی بنام نعثل خدمت پیغمبر(ص) رسید ، گفت : ای محمد(ص) من ازتوچیزهائی  میپرسم  اگر جواب مرا دادی به تو ایمان می آورم ومسلمان میشوم ، حضرت فرمرد : بپرس ای ابا عماره ، گفت: یا محمد(ص) برای من پروردگارت را وصف کن ، حضرت فرمرد : خدا جز به أنچه خودش خود را توصیف فرموده وصف نمی شودی ، - مقداری حضرت در مورد شناخت خدا و توحید توضیح داد- گفت : راستی گفتی ، از وصی خودت مراخبرده کیست ؟ چون هیچ پیغمبری نیامد مگر اینکه برای او وصیی بود و  پیغمر ما موسی (ع) یوشع بن نون را وصی خود قرار داد ، پیغمبر (ص) فرمود : وصی من علی بن ابیطالب(ع) است و بعد از او دو سبط من حسن(ع) و حسین(ع)اند ، بعدازحسین(ع) و درصورتی که آنها را محمد(ص) تعیین کرده است چگونه وی از آینده مطلع بوده ، زیرا زمانی که محمد(ص) ازدنیا رفت حسین (ع) هنوز کودک بود ، پس او چگونه می دانست که حسین (ع)  دارای فرزند خواهد شد؟ و دوره  نسل اوتا نه فرزند همه لایق رهبری امت به دنیا خواهند آمد؟
‏آری. اگرواقعا محمد(ص) پیغمبر بود امکان داشت که از آینده باخبر باشد ، وخدا او را از آتیه مطلع سازد ، همچنان که مسیح(ع) از آینده خبر میداد ، ولی پیغمبری او از نظر ما مسیحیان مشکوک است مسلمانان میگویند که قرآن از نظر دلیل پیغمبری محمد(ص) کفایت میکند ولی من قرآن را خواندم و در آن چیزی که بر این مطلب دلالت کند نیافتم .
البته شکی نیست که قرآن کتاب بسیار بزرگی است ، و از تورات و انجیل خیلی بالاتر و مهمتر است ، زیرا درقرآن نظام ها و دستورات و برنامه های اخلاقی فوق العاده ای وجود دارد ولی آیا این به تنهائی می تواند دلیل نبوت و پیامبری محمد(ص) باشد؟
‏پسرش علی(ع) است سپس پسرش محمد(ع) وبعد از محمد(ع) پسرش جعفر(ع) وبعد از جعفر(ع) موسی(ع) وبعد ازموسی(ع) پسرش علی(ع) وپس ازعلی(ع) پسرش محمد(ع) وپس ازمحمد(ع) پسرش علی(ع) وپس ازعلی(ع) پسرش حسن(ع) وپس ازحسن(ع) پسرش حجت محمد مهدی(ع) و اینها دوازده نفرند ، یهودی گفت به من بگوعلی(ع) وحسن(ع) و حسین(ع) چگونه خواهند مرد؟ حضرت فرمرد: علی(ع) بسبب ضربتی که بر فرقش وارد میشود کشته می گردد،  و حسن(ع) مسموم می شود ، و حسین(ع)  را ذبح می کنند ، پرسید جای آنها کجاست ؟ فرمرد: در بهشت نزد خودم ، یهودی گفت : "اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انک رسول الله ، و اشهد انهم الاوصیا بعدک" - گواهی میدهم بوحدانیت خدا و رسالت تو و اینکه اینها اوصیاء بعد از تواند. وتمام این مطالب را در کتابهای سلف خوانده ام آنگاه مطالب آن کتابها را بعرض پیغمبر(ص) رساند.


نوشته های دیگران ()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ


منوى اصلى

خانه v
شناسنامه v
پارسی بلاگv
پست الکترونیک v
 RSS  v

درباره خودم

لوگوى وبلاگ

دستهای ناپیدا

اوقات شرعی

اشتراک در خبرنامه

 

template designed by Rofouzeh